صفحه اصلی / بابک نهرین / گفت و گوی جدید و صریح \"نصر نیوز\" با کمدین مشهور آذربایجان -بابک نهرین
گفت و گوی جدید و صریح \"نصر نیوز\" با کمدین مشهور آذربایجان -بابک نهرین تعداد بازدید : 3673
|
|||
saslar
|
گفت و گوی جدید و صریح \"نصر نیوز\" با کمدین مشهور آذربایجان -بابک نهرین بابک نهرین:کار من کمدی تبریز است/خط قرمزهای تهران و تبریز غیر قابل مقایسه است نصر نیوز: خوشمان بیاید یا نه، بابک نهرین اتفاقی است که در تئاتر کمدی تبریز توانسته با وجود انتقادهای بسیار سال ها سرپا بماند. برای مشاهده عکس در ابعاد اصلی ، بر علامت ذره بین روی تصویر کلیک نمایید به گزارش نصر
نیوز، با وجود بدبینی روشنفکران، صندلی سالن های اجراهای او کمتر خالی میماند و به جرئت میتوان گفت که هرکدام از ما حداقل یک بار هم که شده، سی دی نمایش هایش را دیده و شاید به آن خندیده باشیم. هرچند نام بابک نهرین معمولا در جمع های
روشنفکری چندان راهی ندارد، اما فروش بالای بلیط ها و سی دی های کارهایش در بین مردم، این واقعیت را فریاد میزند که مردم ما به خندیدن احتیاج دارند. کمدین تبریزی، در گفت و گویی جدی با نصر نیوز، از دغدغه ها و مشکلات بیشمار هنرمندان گفت و از بی مهری مسئولان...
آنچه میخوانید، حاصل این گفت و گوی یک ساعته است:
***
اجازه دهید از سوژه شروع کنیم. سوژه های شما معمولا سوژه های روز هستند. این سوژه ها را چگونه انتخاب میکنید؟
وسعت کارهای طنز و کمدی بسیار زیاد است و
محدودیت چندانی ندارد. اما متاسفانه برای کار در حوزه کمدی در کشور ما محدودیت زیاد است و هرچه به استانها و شهرستانها نزدیک میشویم دایره این محدودیت تنگتر هم میشود. به همین دلیل خط قرمزهای تهران و تبریز غیر قابل مقایسه است تا جایی که برخی کارهای کمدی که در تهران بر روی صحنه میروند، نمیتوان در تبریز اجرا کرد. در انتخاب سوژه هم همین مشکل را داریم.
ناچار برای جذاب کردن کارم مجبورم سوژه های به روز انتخاب کنم. البته فیس بوک موضوع جدیدی نیست و در این مورد بهنظر کمیدیر کرده ام. حتما میدانید که نمایشی با عنوان
«فیس پوک» قبلا توسط آقای «سعدی افشار» در تهران بر روی صحنه رفته است. آیا کار شما تقلیدی از همان نمایش است؟ نه، هیچ ربطی به هم ندارند. کار سعدی
افشار زیاد به فیس بوک نپرداخته بود اما کار ما دقیقا مرتبط با فیس بوک است و تمام اتفاقات مرتبط با این شبکه اجتماعی شکل میگیرند. به هر حال فکر میکنم در انتخاب نام کار دچار خودسانسوری شدم و از ترس مجوز، خودم پیشاپیش نام «فیس پوک» را انتخاب کردم. البته این نام با محتوای کار هم هماهنگ است. چون طعنه ای به پوچ بودن این فضا زده ایم. پس تقلیدی از کار سعدی افشار نبود؟
نه اصلا!!!
اجازه بدهید از ژانر کاریتان بپرسم. ژانر شما چیست؟
من ژانر ندارم. امروز در هنر ژانر از بین
رفته. امروز باید کار نو انجام داد. ما شاید در بخشی از نمایش حتی مردم را به گریه بیندازیم. کار ما مجموعه ای است از ژانرهای مختلف؛ طنز، کمدی و... را در کنار هم داریم. البته طنز مثل پنی سیلین است. درد را تزریق میکند اما مخاطب را به فکر وامیدارد. و کمدی خنده محض است.
البته طنز مثل پنی سیلین است. درد را تزریق میکند اما مخاطب را به فکر وامیدارد. و کمدی خنده محض است. کار من ترکیبی از ژانرهاست. میتوان گفت کار من کمدی تبریز است!!! کار من ترکیبی از ژانرهاست. میتوان گفت کار من کمدی تبریز است!!!
اما بچه های تئاتر معتقدند کار شما کمدی فارس است!
این ها اگر کاری از دستشان بر میآمد فکری
به حال خودشان میکردند. من این بچه های تئاتر را نمیشناسم اما فکر میکنم بهتر است به جای نشستن در قهوه خانه ها و حرف زدن به فکر جذب مخاطب برای کار خودشان باشند. چند درصد تئاترهای تبریز مخاطب دارد؟ به نظر من هنر بدون مخاطب هیچ ارزشی ندارد. چه چیز باعث میشود که مردم60 هزار تومن بلیط مرا بخرند اما برای دیدن بقیه تئاترها علاقه ای نشان ندهند؟
یعنی هیچ کار خوبی در تبریز اجرا نمیشود؟
چر می شود. مثلا رابینسون و کروزو خوب بود. البته کارگردان آن کار اولین حرفش این بود که نمیخواهیم به مردم درس بدهیم!
البته با اینکه این نمایش هم در کل بیشتر
از دوسه هزار نفر تماشاگر نداشت، مطبوعات این همه در بوق و کرنا کردند. در حالیکه در نمایشهای ما 60 شب یا 90 شب دو سانس کار میکنیم و در تمام اجراها، سالن لبالب پر است. اما هیچ کسی چیزی از ما نمینویسد. البته حتی وقتی من در جشنواره بین المللی طنز اصفهان اول هم شدم، حتی یک کلمه هم ننوشتند. دو پله بالا بودن صحنه تئاتر به این معنی نیست که ما از مردم بیشتر میفهمیم و می توانیم به آنها درس بدهیم یادم است یک بار اثر «سلطان مار» استاد
بیضایی را کار کردیم اما بعد از 6 ماه تمرین نتوانستیم مخاطب جذب کنیم. بعدها در یک نظرسنجی خود مردم هم گفتند که نمیخواهند نصیحت شوند! دو پله بالا بودن صحنه تئاتر به این معنی نیست که ما از مردم بیشتر میفهمیم و می توانیم به آنها درس بدهیم.
پس شما خود را از بچه های تئاتر نمیدانید؟
من زمانی خود را تئاتری خواهم دانست که یک
انجمن خوب داشته باشیم و بدانیم مسئول ما کیست و تئاتر از انتصاب دربیاید. اگر سرسوزنی اتحاد داشتیم، امروز وضعیت تئاترمان این نبود. البته من در محضر اساتیدی مثل خدابیامرز
«قبه زرین» و «صادقی» بودم. آنجا اولین چیزی که یاد گرفتیم این بودکه تئاتر مثل ارتش است. اگر کسی یک روز زودتر از تو وارد این عرصه شده، احترامش واجب است. متاسفانه امروز احترام فراموش شده. دانشگاه های ما به جای علم و هنر تئاتر، غرور آورده اند. در دانشگاه نبی اکرم، استاد به جای درس دادن کارهای مرا تخریب میکند. از این مسئله ناراحت نیستم. اما باعث میشود نتوانم بازیگر پیدا کنم. مگر چقدر میتوانم خودم بازیگر بسازم!!! متاسفانه ما در تبریز به جای انتقاد تخریب میکنیم. خود شما تحصیلات تئاتری دارید؟
نه.اما در کلاس و دوره های زیادی شرکت کرده ام. تجربه در کار تئاتر خیلی مهم است. و تجربه و تئوری باید در کنار هم باشند.
هیئت بازبینی ما را ببینید. کسانی در این هیئت هستند که در تمام عمرشان یک بار هم تئاتر کار نکرده اند!!!
آیا از تئاتری های تبریز هم در کارهای شما بازی کرده اند؟
بله. پوریان، حجازی، افسایی، صدیق جمال و...
فکر میکنید با توجه به درآمد خوب اجراهای شما، بحران مالی آنها را به کار با شما وا میدارد؟
ببینید خیلی وقتها وقتی برایشان سود داریم ما را هنرمند میدانند اما وقتی با ما کار نمیکنند، ما میشویم پوپولیست!!!
در جلسه روز جهانی تئاتر، وقتی
مدیر کل ارشاد استان قول داد همه سالن ها رایگان در اختیار اهالی تئاتر بگذارد، تنها شما روی صحنه رفتید و اعتراض کردید که سالنها قبلا به بخش خصوصی واگذار شده است. این جلسه بی معنی بود. خودمان دور خودمان
جمع میشویم و خودمان را تشویق میکنیم. مدیر کل جدید ارشاد فرد بسیار با شخصیت، محترم و هنردوستی است. اما طوری فضاسازی میشود که او از روی ناآگاهی در مورد رایگان بودن سالن های تئاتر قول اشتباه بدهد. سالنی که قبلا به به بخش خصوصی واگذار شده. شخصیت کمدین شما باعث شد که بتوانید آن حرف را بزنید؟ کمدین بودن شما را جسور میکند؟
من میزی ندارم که از دست بدهم. تلاشی هم
برای داشتن میز ندارم. سکه نیستم که دو رو داشته باشم. باید بعضی حرفها زده شود. آنقدر ظلم در حق بچه های تئاتر میشود که اگر بیدار شوند میفهمند. مثلا؟
مثلا جایزه های تئاتر!!! هنر و اقتصاد اگر
با هم دست به دست هم ندهند، اتفاق مطلوب نمیافتد. من سالی که در انجمن نمایش تبریز بودم یک میلیارد تومان از یک اسپانسر برای جشنواره آوردم، اما آقای ... مدیر کل وقت ارشاد قبول نکرد!!! اما به هر حال آن سال تلاش کردیم و به هر نحوی شده جوایز را بالا بردیم و جشنواره ای نسبتا آبرومند برگزار کردیم. تئاتر مثل ارتش است. اگر کسی یک روز زودتر از تو وارد این عرصه شده، احترامش واجب است اما انجمن نمایش تبریز را جمع کردند و فقط انجمن نمایش استان ماند که آن هم انتصابی بود.
یعنی انجمن نمایش استان خوب کار نمیکند؟
چرا. اتفاقا رییس آن دوست خود من است. اما
ببینید وی همزمان رییس شورای نظارت، مدیر تئاتر شهر، مجری تلویزیون و رئیس روابط عمومیشهرداری منطقه 1 هم هست و گیریم که در همه آنها خوب هم کار میکند. اما کاش فقط یک کار را بر عهده میگرفت و تمام انرژی اش را برای پیش بردن و بهبود یکی از این عرصه ها صرف میکرد تا فضا برای بقیه هم باز شود. به هر حال تئاتر فقط مخصوص چند اسم محدود نیست. جوانانی که تازه آمده اند نمیخواهند کار کنند؟
برگردیم به تئاتر شما!!! با توجه به اینکه افراد روشنفکر کارهای شما را نمیپسندند، جامعه هدف شما کیست؟
من اصلا نمیخواهم روشنفکرها کار مرا
ببینند. من روشنفکر نیستم که برای روشنفکران کار کنم. هدف من افرادی است که صبح تا شب کار میکنند چه افراد ثروتمند و چه قشر متوسط... اما با توجه به قیمت بلیط اجراهای شما، قشر متوسط توان دیدن کار شما را دارد؟
خوب سی دی اش را تهیه میکند و با 2هزار تومان همان برنامه را میبیند.
مردم دنبال یک فضای سالم هستند که بعد از
خستگی زندگی ماشینی کمیخستگی در کنند. هنر هم برای همین است. هنر برای جشنواره نیست. مگر خدا این همه زیبایی را برای جایزه گرفتن آفریده؟ پس نمیخواهید حرفی منتقل کنید؟
باید مخاطب داشته باشیم که حرفی بزنیم.
وقتی من آغاز به کار کردم مردم به جوک های رکیک فلانی میخندیدند...مجبور بودم کاری کنم که مخاطب به من توجه کند. آنوقت ها کارهایی اجرا کردم که خودم امروز آن نمایش ها را نگاه نمیکنم. انتقادهای به حقی هم از آن کارها شد. اما مجبور بودم مخاطب جلب کنم و کم کم تعداد مخاطبانم زیاد شد. یعنی چند سال طول کشید؟
خیلی زیاد...من از سال 72 در این کار بودم اما 3- 4 سال است که حرف و محتوا را وارد کارم کرده ام.
اما استفاده از عبارتهای رکیک در کارهای شما خیلی به چشم میخورد!
خوب گفتم که مجبور بودم مخاطب جذب کنم.
این در فرهنگ ما هست. درصد زیادی از جوک های ما رکیک هستند. در کمدی، رکیک و غیررکیک نداریم. اصلا رکیک یعنی چه؟ یعنی چیزی که پدر و مادرها نمیخواهند فرزندانشان ببینند.
اما ما که برای بچه ها کار نمیکنیم.
به هر حال کارهای شما را میبینند و در اجراهای شما هستند.
این دست ما نیست. کسی را به زور نمیآوریم! .پدر و مادرها خودشان آنها را میآورند.
شما خود را ستاره میدانید؟
نه
اما میزان محبوبیت و معروفیت شما نسبت به خیلی از بازیگران تلویزیون حتی بیشتر است.
خوب این دست من نیست.
پس ستاره هستید؟
اگر این را تایید کنم خودم را برتر از
مردم دیده ام. من از خود مردم هستم. البته برایم خیلی جذاب است که به ویژه در محله های پایین شهر آنقدر نسبت به من محبت دارند که حتی یکبار بچه های یک مدرسه ماشینم را بلند کردند!!! درد جامعه خود هنرمندان هستند!!! هنرمندان ما در غم نان اسیرند از این جایگاه میتوانید برای کارهای خیر استفاده کنید.
خوب کارهایی میکنم اما بهتر است در مصاحبه ذکر نکنم. تئاتر ما عایداتی دارد که به خیلی جاها میرود.
برخورد مسئولان با شما چطور است؟
من نسبت به مسئولان انتقاد دارم. باید از
هنرمندان حمایت شود. ما سوپاپ اطمینان جامعه هستیم. به ویژه امروز که مردم در فشار هستند باید از ما حمایت و استفاده شود. در یک نشست، استاندار گفت هنرمندان باید
درد جامعه را بگویند. درد جامعه خود هنرمندان هستند!!! هنرمندان ما در غم نان اسیرند. خدا بیامرز کریم محمدپور که فوت کرد، هیچ کس نگفت تکلیف خانواده اش چه میشود!! دولت باید به هنرمندان فکر کند نه ما! مگر هنرمندان افراد جامعه نیستند؟ مگر ما فرزندان انقلاب نیستیم؟ من از سال 72 دارم کار میکنم. اگر آن زمان وارد ارتش شده بودم الان سردار بودم!! البته درآمدتان الان خیلی بیشتر است!
فقط من اینطور هستم. پس بقیه چی؟ برادران
منافی که اگر از پرویز پرستویی بیشتر نباشند، کمتر نیستند. چرا کسی به فکر آنها نیست؟ امروز هنرمندان به کمک احتیاج دارند. خانه، بیمه، کمک اقتصادی و .. در تمام رشته های هنری... عاشیق رسول قربانی را ببینید. مگر موسیقی سالمتر از عاشقی داریم؟ برای او چه کرده اید؟ خانم بانوی اول فرهنگ، برای فرهنگ چه کرده
اید؟ اینهمه پول در شهرداری هست اینها کجا میرود؟ بودجه فرهنگی شهرداری کجا میرود؟شورای شهر چه میکند؟ ما آنها را انتخاب کرده ایم که بروند دوبی بگردند؟ بروند، اما وضع هنرمندان را هم ببینند. ما ساختمان بزرگ نمیخواهیم. ما فرهنگ خوب
میخواهیم. برای فرهنگ کاری کنیم. شهر خوب، شهروند خوب میخواهد. شهروند گرسنه کاری نمیکند!! در راس آن هم هنرمند است. هنرمند وقتی غم نان دارد چطور فرهنگ سازی کند؟ منِ هنرمندِ امروز حتی بیمه هم نیستم!!! به تهران رفتن فکر میکنید؟
من تهرانی نیستم که..تبریزی هستم.
این همان کلیشه علاقه به وطن است؟
کلیشه نیست. چرا نباید در شهر خودم باشم. من در تهران نمیتوانم زندگی کنم. همیشه دلم برای تبریز میلرزد.
همه برای پیشرفت از وطن خود میروند. یادم
است برای بازی در سریالی به ارومیه رفتم. دیدم همه عوامل تبریزی هستند. گفتم خوب این را در تبریز کار کنید!!! اما مرغ همسایه غاز است. و حرف آخر؟
خیلی چیزها میخواهم بگویم، اما نمیتوانم |
||
سه شنبه 07 مرداد 1393 - 12:14 |
|
anita29
|
پاسخ 1 : گفت و گوی جدید و صریح \"نصر نیوز\" با کمدین مشهور آذربایجان -بابک نهرین خیلی باحاله |
||||||
شنبه 23 اسفند 1393 - 12:36 |
|
khanevadehh
|
پاسخ 2 : گفت و گوی جدید و صریح \"نصر نیوز\" با کمدین مشهور آذربایجان -بابک نهرین خوب بود ممنون |
||||
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1396 - 14:56 |
|
khanevadehh
|
پاسخ 3 : گفت و گوی جدید و صریح \"نصر نیوز\" با کمدین مشهور آذربایجان -بابک نهرین گفت و گوی خوبی بود ممنون از شما |
||||
شنبه 17 تیر 1396 - 13:51 |
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.
کپی برداری از مطالب انجمن تنها با ذکر منبع مجاز و همگام با شرع میباشد